ايران

ايران به معنى سرزمين قوم آرياست.  آرياييان اقوام سفيدپوستى بودند که، حدود سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح، از سرزمين اصلى خود به آسياى مرکزى مهاجرت کردند.  طى هزار و پانصد سال، اندک اندک از آنجا به سوى غرب و جنوب گسترش يافتند.  دسته‌اى از آنان در درهٴ سِند و بخشى از هندوستان جاى گرفتند.  گروهى ديگر با گذشتن از کوه‌هاى قفقاز راه خود را تا اروپا ادامه دادند.  در اين ميان، طوايفى از آرياييان از گذرگاه‌هايى در دوسوى درياى خزر به سرزمين‌هاى جنوبى راه جستند و در پهنهٴ ايران سکونت گزيدند.  پيش از آرياييان، در نواحى غرب و جنوب غرب ايران کنونى، مردمى متمدن مىزيستند که برخى آثار باستانى از آنان بدست آ مده است.  اما مهاجرين آريايى توانستند تمدن و فرهنگ بوميان را جذب کنند و به قدرتى بزرگ و يکپارچه تبديل شوند.  از آن پس، جايگاه آرياييان "ايران" خوانده شد. نام ايران در دوره‌هاى مختلف تاريخ اندک تغييرهايى کرده است.  ساسانيان به آن ايرانشهر می‌گفتند.  اروپاييان، به تقليد از نوشته‌هاى يونانى، که بيشتر مربوط به زمان هخامنشيان است، ايران را پرس (Perse) يا پرشيا  (Persia)  می‌ناميدند، که نام بخشى از ايران يعنى فارس است.  اما از سال ١٩٣۵، به درخواست دولت وقت ايران، نام کشور در نوشته‌ها، مکاتبات، و اسناد بين‌المللى همه جا ايران ذکر می‌شود.

 

فلات ایران و ویژگی‌های طبیعی آن

  فلات (نَجد) ايران بزرگ سرزمين وسيعى  به مساحت حدود دو ميليون و ششصد هزار کيلومتر مربع در آسياى جنوب غربى است.  اين فلات بين رودهاى جيحون (آمو دريا) در شمال شرقى، کورا در شمال غربى، سند در جنوب شرقى، و دجله در جنوب غربى قرار دارد.  فلات پامير در مشرق، فلات ارمنستان و آسياى صغير (ترکيه)  و دشت بين‌النهرين (سرزمين ميان دو رود دجله و فرات) در مغرب، کوههاى قفقاز و درياى خزر و جلگهٴ ماوراءالنهر (سرزمينهاى ميان رود جيحون و سيحون، سير دريا) در شمال و شمال شرق، و خليج فارس و درياى عمان در جنوب، محدودهٴ طبيعى فلات ايران را مشخص می‌کند.

 

ايران امروز، با مساحتى نزديک به يک ميليون و ششصد و چهل و هشت هزار کيلومتر مربع، بخشى از اين فلات است. سرتاسر شمال فلات ايران را رشته کوه‌هاى البرز فرا گرفته است که از آرارات، در کوههاى قفقاز در غرب ايران، تا هندوکش، در شمال افغانستان، و از آنجا تا هندوستان ادامه دارد.  اين ديوار طبيعى سدى است که جز در دو نقطه راه ورود به داخل نَجد ايران را می‌بندد.

 

  يکى از اين دو شکاف طبيعى در ناحيهٴ کوهستانى غور  و در مسير رود جيحون قرار دارد.  جايى که شهر بزرگ و تاريخى بلخ نزديک آن ساخته شده است.  در نيمهٴ هزارهٴ دوم پيش از ميلاد مسيح، شاخه‌اى از اقوام آريايى از ا ين راه به نجد ايران رخنه کردند و در دره‌هاى حاصلخيز سرزمينى که خراسان بزرگ ناميده می‌شود سکونت گزيدند.  شکاف ديگر در غرب درياى خزر واقع شده است.  جايى که رشته کوههاى البرز در آذربايجان به کوههاى زاگرُس نزديک می‌شود. رشته کوه‌هاى زاگرُس، از شمال غربى به جنوب شرقى، در مسير سواحل خليج فارس و درياى عمان، به صورت چين‌خوردگی‌هاى موازى قرار گرفته‌است. دره‌هاى اين قسمت، که در بعضى نقاط حدود ١٠٠ کيلومتر درازا و ١٠ تا ٢٠ کيلومتر پهنا دارد، از چراگاههاى سرسبز و درختان جنگلى کهن پوشيده شده است. 

 

مردم اين منطقه به گله‌دارى و پرورش اسب اشتغال دارند.  گرماى تابستان در اين دره‌ها مردم منطقه را ناچار می‌کند که به نواحى کوهستانى و خنک کوچ کنند.  بدين ترتيب، طبيعت بخش بزرگى از مردم اين نواحى را ناگزير به چادرنشينى کرده است.  در قسمت مرکزى زاگرُس، که لرستان کنونى در آن قرار دارد، اقوام کاسى در هزارهٴ دوم پيش از ميلاد به بابل در دشت بين‌النهرين حمله بردند و بيش از  پنج قرن بر آن حکومت کردند.

 

آذربايجان در زاويه دو رشته کوههاى البرز و زاگرُس قرار گرفته است و منطقه‌اى است حاصلخيز و پرجمعيت.  بواسطهٴ موقعیت طبيعى خود، و وجود بريدگی‌هاى متعدد در نواحى شمال، شمال غربى، و شرقى آن، محل رفت و آمد بسيار بوده است.  از طريق اين جاده‌ها نخستين مهاجران آريايى به ايران وارد شدند و به تدريج  به تشکيل پادشاهی‌هاى مقتدر ماد و هخامنشى و ايجاد فرهنگى پويا و ماندگار توفيق يافتند. اين گذرگاهها از نظر داد و ستد ميان چين و سواحل مديترانه نيز داراى اهميت بوده است.  دو جاده مهم بازرگانى، که سرزمينهاى شرق و غرب جهان متمدن گذشته را به يکديگر می‌پيوست، از اين راه‌ها می‌گذشت. 

 

اما در طول تاريخ، از اين دو گذرگاه مهم، يکى د ر خراسان بزرگ و ديگرى در آذربايجان، اقوام مهاجم بسيار نيز به ايران حمله آورده و موجب کشتار و ويرانى و بروز بدبختىهاى بزرگ شده‌اند. جلوگيرى از نفوذ و تسلط اقوام بيابانگرد نيمه‌وحشى يکى از مهمترين هدف‌هاى نظامى و دفاعى کشورهاى متمدن و مقتدر جهان باستان بود.  از اينرو، با دربندهاى عظيم آهنين، از اين دو شکاف در زره طبيعى فلات ايران پاسدارى می‌شد. 

 

در زمان شاهنشاهى ساسانيان، امپراتورى مقتدر روم سالانه مبالغى هنگفت براى نگهدارى اين دو دربند می‌پرداخت.  پس از حملهٴ عرب و درهم ريختن اساس گذشته، طوايف آسياى مرکزى به تدريج به درون ايران راه جستند.  حملهٴ ويرانگر و خونبار مغول و تيمور به ايران، و پيش از آن پيشروى هون‌ها و آتيلا در اروپا،  در قرن‌هاى چهارم و پنجم ميلادى، تحقق کابوس هراسناکى بود که صدها سال خواب شاهنشاهان و امپراتوران ايران و روم را می‌آشفت.

 

در ناحيه غرب و جنوب غربى فلات ايران نيز منطقهٴ آسيب‌پذير کرمانشاهان و دشت خوزستان واقع شده که بسيارى از حمله‌هاى مهم به ايران از آنجا صورت گرفته است.  حملهٴ اسکندر، حملهٴ اعراب، جنگ و گريزهاى طولانى سپاهيان عثمانى، و ورود نيروهاى بيگانه به ايران در جنگهاى بين‌الملل اول و دوم از اين گذرگاه بوده است.  اين برخوردها، هربار به نوعى، نظام اجتماعى و سياسى و اصول اعتقادى و فرهنگ مردم ايران را دستخوش دگرگونی‌هاى اساسى کرد.  اين منطقه در داد و ستد علمى و فرهنگى و بازرگانى ايران با جهان متمدن نيز سهم بزرگى داشته است.  

 

ضلع سوم نَجد ايران را کوه‌هاى ناحيه مُکران می‌پوشاند که از راه بندرعباس، و جاده‌اى که از بلوچستان به طرف مشرق تا کُويته در پاکستان می‌رود، با خارج ارتباط دارد.  ايالت سيستان، با موقعیت ويژه خود، در اين منطقه قرار گرفته است.  اين سرزمين در اوستا زَرَنک يا زَرَنکا ناميده شده.  اما مقارن حکومت مادها، سکاها - که از اقوام آريايى بودند - در اين سرزمين جا گرفتند و نام خود را به آن دادند.   سَکِستان، سَجِستان يا سيستان از کانونهاى بزرگ فرهنگى ايران باستان است.   شاهنامه فردوسى، حماسهٴ ملى ايران، سخن از داستانهاى پهلوانان اين سرزمين گفته؛ و زرتشت، پيامبر ايرانى، کتاب خود اوستا را به زبان مردم اين ناحيه آورده است. سيستان از ديرباز راه مبادله‌هاى بازرگانى و فرهنگى گسترده‌اى با هند و گذرگاه کشورگشايان و ماجراجويان بسيار بوده است.  

 

بخش مرکزى نَجد ايران سرزمينى خشک و بی‌آب و علف است که در شمال آن دشت کوير با جلگه‌هايى باتلاقى و نمکزار قرار دارد.  در برخى از بخشهاى دشت کوير که نمک کمترى دارد امکان زندگى محدود پديد آمده است.  اما بخش جنوبى منطقه که دشت کوير ناميده می‌شود، بطور کلى از زندگى تهى است و کمتر کسى جراٴت گذشتن از آن را به خود داده است.

 

بدين ترتيب، فلات ايران بزرگ سه گوشه‌اى است که راٴس آن در ناحيهٴ آذربايجان قرار  دارد و قاعدهٴ آن خطى فرضى است که سرچشمهٴ رود جيحون را به رودخانهٴ سند و درياى عمان امتداد می‌دهد.  اين پهنهٴ وسيع از نظر موقع جغرافيايى چهارراه برخورد  اقوام و ملل گوناگون بوده و اين خود در تاريخ و فرهنگ مردم اين مرز و بوم تاٴثيرى عميق و همه جانبه برجاى گذاشته است.

 

                   (برگرفته از دانشنامه کوچک ایران، نوشته ژاله متحدین و محمدجعفر محجوب)

 

 

Iranian Plateau

                                       نقشۀ ایران در آغاز حکومت قاجاریه ( به نقل از کتاب نقشه های تاریخی ایران)